مرحوم مشت حبيب يكي از بنيادي هاي اصيل بود. خدا رحمتش كناد!
اسم اصليش يادم نيست كه چي بود ولي احتمالا همان حبيب يا حبيب الله بايد باشه. پيرمرد باحالي بود.ساكن رديف اول كه از ته كوچه خونش ميشد چهارمي. يه مغازه خوار و بار الكي هم گوشه حياتش درست كرده بود و يه خورده خرت و پرت ريخته بود توش مي فروخت. ولي بيشتر به خاطر فروش آرد نخودچي معروف بود و بچه هاي متولد قبل از سال 67 خوب يادشون هست.
امروز بنياد باد مي وزيد آقا عجب بادي! يعني بگم در دم سگ خيس تبديل به مجسمه سگ مي شد. البت اين جور بادها واسه بنياد ما طبيعيه. ولي حيف اين روزا خشكه سرما كرده حسابي. برفش جا ديگه مي باره سرماش باسه ماست.
ديوار بلند بنياد ديواري است ساخته شده به طولي بيش از 500 متر كه ضلع شمالي و شرقي بنياد را در بر گرفته است. اين ديوار در سال 1375 ويا سالي در همان وقت ها به دست همت برادران افاغنه و به دستور شاه عسكر اول و به دور باغ وي كشيده شده است. جنس اين ديوار از آجر و سيمان بوده و در سال هاي بعد شيرواني روي آن بنا شد تا بچه هاي بد بنياد ديگه نتوانند از ديوار بالا روند.(البته زكي!)
امروز كه 18 آذره كه هيچ، فردا كه 19 آذره ميشه سالروز تاسيس اين وبلاگ يا وبساگ يا وبسگ يا وبسايت يا هرچيزي كه اسمشو بزارين. خلاصه اينكه من بنيادي با همت بيشائبه اي كه دارم با سرعت 2 پست در سال اين وبلاگ رو آبديت مي كنم. پست هاي بعدي كي نوشته ميشه با خداست.
دو سه سالیه جنگ شروع شده. دولت بعد از کشته شدن خیل عظیم جمعیت تصمیم گرفته سیاستی در پیش بگیره تا تعداد جمعیت از دست رفته رو جبران کنه. در راستای همین سیاست به خانواده هایی که دو فرزند یا بیشتر داشته باشند زمین مجانی میده . وهمین مسئله مردم رو به داشتن فرزند بیشتر تشویق می کنه و همین سرآغاز یک معضل شده که من اسمشو میذارم "قلمبه جمعیت".
درسته "قلمبه جمعیت" نه افزایش جمعیت. چون این قلمبه جمعیت از هرجایی که بخواد رد بشه مدخلشو گشاد می کنه. از جمله کنکور.
بگذریم.
مسئول اجرایی این سیاست بنیاد مسکنه و گشت و گشت تو شهر که نه دهات هم نه "مابین الشهرین والقریتین" ما یه تیکه بیابون برهوت آدم به خوش ندیده پیدا کرد ، ردیف ردیف خونه ساخت بدون اندکی تامل مفت مفت داد ملت نشستن و اسمشو گذاشت شهرک امامیه ولی بعد از گذشت ۲۰ و اندی سال هنوز مردم بهش میگن بنیاد مسکن یا همون بنیاد خالی و به اهالیش هم میگن بنیادیا.